قرمز نشود که بشود!

ساخت وبلاگ
چشمامو بستم و رفتم... باز کردم،چیزی در من تموم شده بود،یه غده ی سرطانی که روحمو گرفته بود تو چنگش و هی میکشوند نابود شد،تهی شدم ... چشمامو باز کردم،یکی داشت داد میزد دوستت دارم،ناخداگاه لبخند رو لبام نشست،بطری رو چرخوندم ،نگاهش کردم،چقدر مرد شده،چقدر جذاب،چقدر حالِ خوب داره! دستامو گذاشتم رو مبل و لبخندی رو لبام نشست،چشماش،چشماش چقدر زیباست! به خودم اومدم،دیدم داره بهم می خنده! قرمز شد با خال های صورتی! کودن کودک...
ما را در سایت کودن کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4khosheparviiin8 بازدید : 200 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 12:33